و الان این قسمت رو علم کرده و تذکر داده،،،بقول شوهرم،چرا توی محیط کار بعضیانمیتونن چشم پوشی کنن،ببخشن،نگن و کارتو جور کنن،درستش کنن،
چرا همیشه عده ای دنبال یافتن خرابکاری بقیه ن؟
چرا من بلد نیستم خرابکاری بقیه رو گزارش بدم،
سعی میکنم نسبت به این موضوع بی تفاوت باشم،ولی خوب بعضی وقتا ته دلت چینیک چینیکه!
انگار فردا که باهاشون رودررو میشی،راحت نیستی،محتاط رفتار میکنی،اصلا جو رفاقت انگار توی بعضی محیط ها معنی نداره
در کل ادم بخشنده ای ام،و ازون بهتر فراموشکار،یه صفتی هست مال خدا،که هم میبخشه ،هم فراموش میکنه،خدا این یکی صفتش رو رو من کار کرده انگار،نمیتونم دوسشون نداشته باشم،لیست خوبی هاشون میاد جلو چشام،همه چیو از نو شروع میکنم،دوست داشتن ها رو
من همینم،و خودمو دوس دارم،و خودمو عوض نمیکنم،میخوای بهم بخندی بخند،من دوستون دارم،میخوام شاد باشم،و اوازه شاد بودنم بپیچه تو شهر،میخوام خودم ارزش های زندگیمو دسته بندی کنم
الان وقت خوابه،حرف نزن،اینقد ندو،اینقد نچرخ،دو دیقه چشاتو رو هم بذار، کات. بخواب دیگه
اینقد این روزا دارم میدوم، میرم جلو،میرم پی خواسته هام، ایده ال شدم،فعال شدم،پی حرفای چرند نمیگیرم،کم توقع،،،شاد،،،پرحرف،،،پر تحرک،،،جوری که خودمم حس میکنم دیگه نمیتونم توقف کنم و بصورت مداوم اهسته و پیوسته میرم پی خواسته هام، و چقد خوب پیش میرم،و چقدر هم بر وفق مراده شرایط
همه اینا به کنار،،،گاهی دلم برای خودم تنگ میشود،میخوام یه دفه ای یکی بگه کات
دیگه وقت استراحته،،،الان حال عجیبی دارم،اصلا نمدونم چطور توصیف کنم ،بقول بنیامین؛حالم بده!!!
میخوام کمی اطرافمو بلاک کنم،دیگه دلم دویدن نمیخواد،دلم نشستن میخواد،لب تالار خونه،ساعتای2ونیم شب،دلم سکوت میخواد، بوی سبزه و نم بارون،وزش نسیم خنک نصف شب، شایدم صدای واق واق سگ،توی سکوت شب های اردیبهشت
دلم کات میخواهد،،،،،
منتظر مطلب خاصی نباشید،که اصل مطلب در حال حاضر همین مثبت اندیشی ست، کاش همه به این باور میرسیدند که احساس خوشبختی و شاد بودن،یک حق است،حق مسلمی که تنها راه بدست اوردنش،همین مثبت اندیشی ست،نه پول و شغل و مادیات،
حس آرامش را باید از خدا و کائناتش دریافت کرد،اندکی نشستن کنار باغچه،اب دادنش،و نظر کردن به برگ های جوان وخوشرنگش، چند نفس عمیق در بامدادان،یک حس خوب،یک روز خوب و یک شروع دوباره،خوشبختی گاهی صبح زود بیدار شدن است،و شروع فعالیت و در کنارش گوش دادن به رادیو جوان،یه حس خوب زمانی به ادم دست میده که کینه و نفرت و حسادت رو از دلت دور کرده باشی و دودستی بچسبی به خودت و خانواده ات.و شاد بودن برای همیشه تداوم می یابد اگر هدفت شاد کردن اطرافیان باشد،گاهی باید با تمام مدارج و موفقیت ها و موقعیت های شغلی و اجتماعی،یک فرد شوخ طبع باشی تا جوانی دلت پایدار بماند،بخندی و از لحظه لحظه اتفاقات،چه خوب و چه بد،یک گزارش طنزگونه ارائه دهی،عالی میشود حالت،وقتی که بتوانی برای همسرت سیندرلارشوی و برای بچه هایت خاله شادونه و برای اطرافیانت مهران مدیری!!!!
درباره این سایت